. برای اینکه این مرض و تبعات آن را بشناسیم بایستی ابتدا مفهوم این واژه و تبعات آن را مرور کنیم :
واژه نارسیسیسم از نام نارسیسوس، یکی از اسطورههای یونانی گرفته شده است.
نارسیسوس مرد زیبایی بود که مورد توجه بسیاری از زنان بود اما او نسبت به همه آنها بیتفاوت بود و سبب اندوه آنان میشد. برای مجازات او به دلیل بیرحمیاش، وی را محکوم به آن کردند که فقط عاشق خودش باشد. یک روز هنگامی که نارسیسوس خم شده بود تا یک جرعه آب از یک برکه بنوشد، عکس خود را در آب دید و عاشق آن شد. در این لحظه بود که دریافت دیگران همان احساسی را که اینک او نسبت به خود یافته، به او داشتهاند. او نمیتوانست نگاه از تصویر خود در آب برگیرد، دچار غم عشق به خود شد و در کنار برکه از این اندوه جان داد.
نارسیسیسم در فرهنگ روانشناسی و روانپزشکی با تعابیر و معانی متعددی به کار رفته است. این تعابیر با یکدیگر متفاوت است. برخی اوقات ممکن است به عنوان اختلال و گاهی نیز یک مولفه طبیعی باشد. هر چند که علاقه به خود در انسانها به صورت عمیق وجود دارد ولی خودشیفتگی در نوع شدید میتواند در عملکرد فردی و روابط بین فردی بسیار ناسازگارانه باشد.
.علاقه به ملیت و قومیت خودی همیشه و در همه موارد مرض نیست ولی وقتی توام با خود بزرگ بینی و تنفر از دیگران و عقاید فاشیستی در جهت اضمحلال و یا آسیمیله کردن دیگران در خود باشد خطرناک میشود و بایستی با آن مبارزه کرد. اکنون جامعه حاکم مبتلا به نارسیسم است که البته تبعات آن بیشتر متوجه خودش نیز میشود. ابتدا ببینیم این بیماری در فرد چه آثاری دارد تا بتوانیم اثر آن در جامعه را نیز بررسی کنیم .
مشخصههایی که در اختلال شخصیت خودشیفته به چشم میخورد، شامل خودبزرگپنداری، نداشتن همدلی با دیگران، استفاده از دیگران برای رسیدن به مقاصد خود و نیاز به تایید شدن از طرف دیگران است.
همانطور که می بینید تمام مشخصه های این بیماری شخصی به اجتماع و هیئت حاکمه نیز رسیده است ، اکنون اینها فقط خود را قبول دارند . هیچ دوست و هم پیمانی حداقل بیش از تعداد انگشتان یک دست از کشورهای خارجی ندارند . تمام همسایه های ایران به جز ارمنستان یا دشمن هستند و یا قابلیت تبدیل شدن به دشمن را دارند . اینان نصف اتباع خود را خر می دانند.(ترک ها)و یک دهم آن را سوسمار خور(عرب ها) . تنها با یک تا سه میلیون ارمنی قرابت احساس می کنند که در گوشه شمالی کشور در محاصره ترک ها قرار دارند. و از نظر نژادی نیز از بین شش میلیارد و خرده ای ساکنین دنیا فقط خود را خویشاوند چند ده میلیون تاجیک و افغان تاجیک زبان میدانند. اکنون که ترک های ایران بدنبال هویت خواهی هستند و در هر مناسبت ترک بودن خود را فریاد می کشند اینان به افسردگی و واکنش های پرخاش جویانه و توهین و زور و فشار رو آورده اند . این حرکات عصبی را میتوان از نوع واکنش اپوزوسیون خارج نشین از قبیل تلوزیون پارس و اشخاصی مانند نوری زاده و ... همچنین از نوع گفتمان حاکمیت داخلی مانند ایمیل سایت الف به آداپ( الف به آداپ ایمل زده که باید شما را سنگسار کرد.) تا نوع گفتمان اپوزوسیون داخلی از نوع سبز آن دید. (مثلا جوک گویی خاتمی و...).
با توجه به مقدمه بالا، آیا اینان را می توان درمان کرد و یا به عبارت بهتر جامعه ایرانی که مبتلا به نارسیسم فرهنگی شده آیا قابل درمان می باشد یا خیر؟
نویسنده :اورمولو تایماز
برگرفته از سایت :
http://global.gunaz.tv
:: بازدید از این مطلب : 178
|
امتیاز مطلب : 2
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1